شرکت مهسان
www.mahsan.co
www.mahsan.co
در دنیای ارتباطات دیجیتال و در میان انبوهی از اطلاعات، امنیت و اطمینان از صحت دادهها از ارکان اصلی سامانههای ارتباطی نوین است. تغییرات سریع و پیدایش فنآوریهای نوین در این عرصه از یک سو و گره خوردن فرآیندهای کسب و کارهای نوین از دیگر سو سازمانها را ملزم به همراهی و همگامی با دنیای ارتباطات نوین کردهاست.
شرکت مهسان بر آن است تا در این کارزار دیجیتالی، تبدیل به مطمئنترین شرکت ایرانی در حوزه مهندسی سامانههای ارتباطی نوین گردد. ارائه راهکارهای نرمافزاری و سختافزاری حاوی ابتکارات و ایدههای خلاق، شرکت را به اولین انتخاب صاحبان کسب و کار دیجیتالی تبدیل خواهد کرد.
شرکت مهسان بر آن است تا اولین انتخاب متخصصین و فارقالتحصیلان حوزه نرمافزار، ارتباطات و امنیت برای همکاری و رشد باشد. در این راستا با ایجاد فضایی با نشاط و پویا برآنیم تا محلی برای فعالیت بهترینهای این حوزه باشیم تا علاوه بر ارائه راههای نوین و مبتکرانه، شاهد پویایی و رشد استعدادهای این عرصه در ایرانی آباد و آزاد باشیم.
مدیر عامل: احمد اکبرشاهی | ۱۰۰ تا ۲۴۹ نفر
مدیر منابع انسانی: – لینک پاسخگویی
آدرس شرکت نهان مهسان آدینه: خیابان بهشتی – خیابان قنبرزاده – نرسیده به خیابان خرمشهر – کوچه دهم – پلاک ۳۶
ویرایش محتوای درباره شرکت
منابع انسانی شرکت از طریق لینکدین من رو پیدا کرد. من سعی کرده بودم که لینکدینام رو آپدیت و کامل نگهدارم. به من پیام دادن، رزومهام رو براشون ارسال کردم و بعد حدودا سه هفته تماس گرفتن و برای مصاحبه یه زمانی رو ست کردیم. توی زمان مصاحبه، من دانشجوی ترم ۶ مهندسی کامپیوتر بودم. تقریبا یک سال سابقهی کار رسمی جاوا و بکاند داشتم. تا قبل از اون هم روی پروژههای مختلف و توی جاهای مختلف به صورت فان کار کرده بودم.
اول مصاحبه چند صفحه فرم بهم دادند و اونها رو پر کردم. بعد از چند دقیقه هم افراد مصاحبهکننده وارد اتاق مصاحبه شدند. در کل سه نفر بودند که همزمان باهم صحبت میکردیم. یک نفر مدیر پروژه، یک نفر مدیر فنی و یک نفر از منابع انسانی.
منابع انسانی یک کم دیرتر اومد و قبلش سوالای فنی شروع شده بود. مصاحبهگر فنی واقعا آدم با سوادی بودش. سوالای فنی رو میشه به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش سوالات الگوریتمی و ساختمان داده و اینجور چیزها. مثلا یک سوالی مطرح کردند که باید با الگوریتم پرایم حل میشد. یک سال پیشش الگوریتم رو پاس کرده بودم و خیلی یادم نبود. کاری که کردم این بودش که سعی کردم بلند بلند فکر کنم و هر چیزی که به ذهنم میرسید رو میگفتم. نمیدونم از قصد بودش یا نه، ولی حسم اینه که مدیر فنی سعی میکرد که یه کم اذیت کنه تا ببینه چه واکنشی نشون میدم. شایدم هدف واقعا کمک کردن بودش. بخش دیگهی سوالات مربوط به تکنولوژیهای مختلف بود. چیزهایی که کار کرده بودم رو میپرسیدن تا ببینن چقدر اوکی هستم باهاشون. مثلا elasticsearch رو نوشته بودم و چند تا سوال از اون پرسیدن. یا مثلا docker. خلاصه اینکه چیزایی که نوشته بودم رو دونه دونه میرفتن جلو و میپرسیدن. سوال دربارهی جاوا و شیگرایی و ویژگیهای جاوا ۸ و Spring و بخشهای مختلف Spring و IoC و … هم که بودش.
وسط مصاحبه یه جا به کانفلیکت خوردیم با همدیگه. سوال این بودش که polymorphism رو توضیح بده و مثال بزن. من از قبل شنیده بودم که دو نوع static و dynamic داره. نوع استاتیکش میشه همون overload کردن و نوع dynamic اش میشه همون override کردن. من اینو گفتم. مدیر پروژه قبولش نداشت. بعدش من گفتم که چیزی که من میدونم و دیدم اینه. گفتش که خب چیزی که تو میدونی که مرجع نیستش. منم گفتم درسته. بعدش بحث سوییش شدش رو یه ویژگی دیگهای توی جاوا ۸ که میشه باهاش برای interfaceها یه متد رو پیادهسازی کرد. من اینو نمیدونستم. بهم گفتش. منم گفتم جالبه و تشکر کردم. بعد از مصاحبه هم سرچ کردم و یه لینک از چیزی که گفتم رو یه جوری رسوندم به دست مدیر پروژه. من که بعد از مصاحبه تقریبا هیچ امیدی نداشتم که قبول بشم. ولی گفتم اینو بفرستم، شاید نفر بعدیای که میاد واسه مصاحبه، دیگه این کانفلیکت براش پیش نیاد!
بعدش صحبتهام با منابع انسانی شروع شد. سوالات روانشناسی و چیزایی که دوست دارم و برنامم واسهی بعدا و اینجور سوالا رو پرسید. منم همه چیز رو رو راست گفتم. مثلا گفتش میخوای اپلای کنی، گفتم نمیدونم واقعا. بعدش پرسید که میتونم بدونم چرا میخوای اینکارو بکنی؟ گفتم که دوست دارم بقیه جاها رو ببینم و تجربه کنم. آشنا شدن با چیزای جدید رو دوست دارم. مثلا یه سوال دیگش این بودش که رهبری کردن رو دوست داری یا نه. گفتم آره، خیلی! ولی الان توی وضعیتی نیستم که بتونم انجامش بدم. پرسید چرا؟ گفتم که یه سری چیزا رو باید یاد بگیرم. از همین تیپ سوالات پرسیده شد.
آخرش هم مدیر پروژه و منابع انسانی رفتن و من مصاحبهام با مدیر فنی ادامه پیدا کرد. دربارهی کار کردن با لینوکس و محیطی که ترجیح میدی و چه زمانایی ازش استفاده میکنی، فرق چند نخی و موازیکاری، مباحث مربوط به شبکه مثل اینکه DHCP چیه، NAT چیه، با چه پروتکلهایی کار کردی و … سوال پرسیده شد.
در کل بخوام اسم چند تا درس که توی دانشگاه ازشون سوال شد رو بگم، ایناس: مبانی برنامهنویسی، برنامهنویسی پیشرفته، ساختمان داده، طراحی الگوریتم، سیستمعامل و شبکه.
من برای تیم بکاند که قسمت اصلیش با جاوا بودش رفته بودم. مهسان کلی تیم داره و نظری که میگم شاید دربارهی بقیهی تیمها درست نباشه، چون اطلاع زیادی ازشون ندارم.
خودتون باشید و رو بازی کنید. هیچ چیزی رو خالی نبندین. اگر گیک و مشتاق باشین، احتمال قبول شدنتون توی مصاحبه بیشتر میشه. اگر بتونید و دربارهی تکنولوژیهایی که کار کردین یه ذره منظمتر و ساختار یافتهتر اطلاعات کسب کنید، خیلی خوب میشه. مثلا من با چیزای زیادی کار کرده بودم، ولی دربارشون زیاد نمیدونستم و صرفا میتونستم کارم رو باهاشون راه بندازم.
من خیلی از سوالاتی که پرسیده میشد رو بلد نبودم و صرفا چیزی که به ذهنم میرسید و احتمال میدادم که درست باشه رو میگفتم. خیلی از سوالات رو هم هیچ ایدهای نسبت بهشون نداشتم و میگفتم که نمیدونم.
مهارتهایی که نیاز دارند
مهارتهای نرم:
کار تیمی، حل مسئله، بلندبلند فکر کردن، …
مهارتهای سخت:
java, Spring core, Spring web, Spring data, Spring security, relational database, non relational database, network, OS, …
این مهارتها همشون الزامی نبودن، ولی چیزایی بود که دربارشون صحبت شد و بلد بودنشون خوبه.
حقوق پیشنهادی من: ۴.۵ میلیون تومان
حقوق پیشنهادی آنها: ۴.۲ میلیون تومان
پذیرفته شدم و قبول کردم (کل فرآیند: سه ماه)
🏳 گزارش این تجربه
مصاحبه من چند مرحله ای بود. ابتدا دو جلسه آشنایی داشتم و سپس یک جلسه پیشنهاد همکاری.
ابتدا با مدیر منابع انسانی و مدیران ۲ دپارتمان جلسه داشتیم. به صورت مختصر رزومه کاری من رو بررسی کردند و موارد رو با هم چک کردیم. بیشتر سوالات در این جلسه حول موضوعات غیر فنی و توانایی های مدیریتی بود. جلسه خوبی بود. گرچه به عنوان جلسه اول، کمی افراد برای من سنگین بودند اما از همان ابتدا حس خوبی به من منتقل کردند و کلام های دوستانه مدیر منابع انسانی فضای خشک اول جلسه رو شاداب کرد. در جلسه دوم با فاصله ی چند روزه، با یکی از مدیران در جلسه قبل جلسه داشتم که اینبار سوالات بیشتر فنی و تخصصی شد. سوالات متفاوت از حوزه های متفاوت امنیت و برنامه نویسی Java پرسیده شد.
در جلسه بعد که حدود ۱۰ روز از جلسه قبل برگزار شد، مدیر منابع انسانی پیشنهاد حقوقی سازمان و اطلاعاتی در مورد سازمان را به من دادند که فضای جالبی از سازمان رو به من نشون داد.
توصیه من اینه که حتما بر مباحث الگوریتمی مسلط باشند. برای حوزه فنی که درخواست دادند، با مفاهیم اون حوزه به صورت آکادمیک هم آشنا باشند و با مطالعه برند جلسه مصاحبه. براشون تعامل کاری خیلی مهم هست و همینطور شرکت ته مایه مذهبی داره.
پذیرفته شدم و قبول کردم (کل فرآیند: سه هفته)
🏳 گزارش این تجربه
دو نشست داشتیم. اولی فنی و منابع انسانی بود و دومی جلسهی آفر بود.
در مرحلهی اول سوالات فنی پرسیده شد. به دلیل اینکه مهارتها و علاقهمندیهای متنوعی داشتم و با تیمهای مختلفی میتونستم همکاری کنم دامنهی سوالات گسترده بود. یکی دو تا سوال الگوریتمی پرسیدن، چندتا سوال سیپلاسپلاس، جاوا، امنیت شبکه، طراحیشیگرا و دیتابیس. یه مقدار هم راجعبه سیستمهای توزیع شده صحبت شد. خلاصه تقریبا همهچی پرسیدن. بعدش مسئول منابع انسانی اومدن و یه گپ و گفت کوتاه ده دقیقهای هم با ایشون داشتیم. سوالات ایشون کوتاه واضح و هدفمند بود. راجعبه حساسیتها و علاقهمندیهای من پرسیدن و متقابلا از قوانین و علاقهمندیهای شرکت صحبت کردند. در مورد ترجیح دادن فضای باز یا بستهی محل کار و ترجیح دادن محیط صمیمی یا جدی هم صحبت کردیم. صمیمت و اعتماد هم توی مصاحبهی فنی هم توی مصاحبهی منابع انسانی نکتهی مثبتی بود.
مثل هر مصاحبهی دیگهای خوبه مروری روی تخصصشون داشته باشند. البته سوالات مفهومی و معقول هستند و لازم نیست چیزی رو حفظ کنند. توصیهی دیگه اینکه خودشون باشن. شفافیت و صراحت تیم فنی و مسئول منابع انسانی حین مصاحبه نشون میداد که صداقت برای شرکت ارزشمنده.
ویژگیهایی که براشون مهم بود:
سرعت و علاقه به یادگیری – توانایی حل مساله – صمیمیت – صداقت
مهارتهایی که نیاز دارند
چون با چندتا از تیمها میتونستم همکاری کنم تقریبا همهچی پرسیدن. امنیت، جاوا، طراحی شیگرا، سیپلاسپلاس kafka، RabbitMQ
پذیرفته شدم و قبول کردم (کل فرآیند: سه هفته)
🏳 گزارش این تجربه
توی مرحله اول که ی نفر که بعد متوجه شدم از اعضای فنی بود( قبل از مصاحبه بهم نگفتند ) اومد و ازم سوالاتی رو پرسید، بعد از اون یه تماس تلفنی باهام داشتند و قرار شد برم شرکتشون. توی شرکتشون توی یه مصاحبه با سه نفر صحبت کردم و هر کدوم یه سری سوال ازم پرسیدند. مثلا فردی که از منابع انسانی اومده بود ازم پرسید میدونی چرا دریچه های فاضلاب رو به جای اینکه مربع بسازند، گرد می سازند !؟ منم پاسخ دادم به خاطر این هستش که دریچه رو وقتی می خوان از جاش بردارن نیافته توی لوله فاضلاب و همچنین واسه یه سطح لوله مشخص ساختن دریچه گرد مقرون به صرفه تره و ماده کمتری می بره، و بعدش هم اضافه کردم که این سوال شما خیلی قدیمیه و هر کسی یکم توی نت گشته باشه این سوالات رو بهش برخورد کرد و پاسخش رو می دونه بعد همکارش یه پوزخندی بهش زد، که همون منابع انسانی بهم گفت نه فقط همین دلیل نیست حداقل ۸-۹ تا دلیل دیگه هم داره یکم بهشون فکر کن و اونا رو بهم بگو . منم یکم فکر کردم و بهش گفتم که جواب دیگه ای به نظرم نمی رسه ولی خیلی مشتاقم که جوابش رو بدونم که گفت نه خودتون برید از توی نت پیدا کنین !!! بعد فردی که از طرف فنی اومده بود کلی سوال ازم در مورد پایتون و جنگو پرسید مثل اینکه کاربرد تابع لامبدا چیه؟ و یا ام وی سی رو توضیح بده و یا اینکه مثلا کانستراکتورها توی پایتون چطور نوشته میشند و بعد هم یه سوالی پرسیدند ازم که مثلا اگه یه تعداد خط تکست داشته باشیم و بخواهیم توی اون کل اون فایل تعداد تکرار یه کلمه رو پیدا کنیم چطور بنویسیمش توی پایتون که بعد از اینکه من راه حلم رو گفتم گفت خب این کار خیلی طول می کشه راه بهتری سراغ داری که کمی فکر کردم و یکم سوال پرسیدم که مساله رو برام شفاف ترش کرد و بعد پاسخ دادم که خب اوکی بود پیشنهادم. برخورد کسی که توی این مرحله مصاحبه فنی رو بر عهده داشت خیلی خیلی بهتر از مسئول منابع انسانی بود که به نظرم جای تعجب داشت ! بعد از این یه فرد دیگه که مدیر عامل شرکت بود ازم سوالاتی پرسید که اشتیاق و خودانگیختگی منو می سنجید. بعد از این مصاحبه باهام تماس گرفتند و گفتند که تصویر صفحه اول شناسنامه و کارت ملی رو براشون بفرستم که من سوال کردم که آیا من قبول شدم و اون گفت که هنوز نه، ولی روال کار ما به این صورت هست که هر کسی میاد مصاحبه رو قبل از مصاحبه نهایی ازش تصویر کارت ملی و شناسنامه رو می خواهیم. بعد پرسیدم خب چرا بعد از اینکه مصاحبه نهایی تکمیل شد اینارو نمی گیرید که گفت قوانین شرکت ما به این صورت هستش. منم مدارکم رو نفرستادم. بعد از اون دوباره تماس گرفتند و گفتند که مدارکتون رو نفرستادین که منم گفتم با این اوصافی که شما گفتین، (در مورد ارسال تصویر شناسنامه و کارت ملی) من تمایلی به همکاری ندارم، چون به نظرم شرکتی که همون اول کار کارجو رو فردی می دونه که باید هر کاری گفت انجام بده هیچ احترامی به کارکنانش هم نمی ذاره !
برای مصاحبه فنی خودش رو آماده کنه و کاملا مسلط روی مطالب حضور داشته باشه، اشتیاق خودش رو نشون بده.
ویژگیهایی که براشون مهم بود:
به علاقه مندی به یادگیری و اشتیاق برای کار و همچنین آمادگی داشتن اضافه کار توجه داشتند.
مهارتهایی که نیاز دارند
تسلط روی مطالب پایتون و جنگو رو می خواستند. و همچنین کار با لینوکس و بش نویسی براشون مهم بود.
حقوق پیشنهادی من: ۳ میلیون تومان
حقوق پیشنهادی آنها: چیزی نگفتند
پذیرفته شدم اما خودم رد کردم (کل فرآیند: یک ماه)
🏳 گزارش این تجربه
هنوز تجربهای ثبت نشده :(
شرکت رسانۀ تجارت نوین (فروردین ۸, ۱۴۰۰)
شرکت فروشگاه های زنجیره ای حیات (فروردین ۸, ۱۴۰۰)
شرکت افق کوروش (فروردین ۸, ۱۴۰۰)
شرکت مدیریت سرمایه کیان (فروردین ۸, ۱۴۰۰)