مرحله اول مصاحبه فنی بود. یه نفر اومد بیشتر درباره اینکه چیا بلدم ازم پرسید و یه چندتایی هم سوال پرسید. خیلی مدل بچه های دانشگاه شریف طوری انگار براشون مهم بود غیر از برنامه نویسی چقدر به رشته کامپیوتر و درساش تسلط داری. تقریبا هرچی ازم پرسید (حتی سوالای بی ربط) رو تونستم جواب بدم. آخرش گفت برات یه پروژه میفرستیم انجام بده. فضای شرکت یکم حالت مذهبی داشت و دو دل شدم. پروژه رو با اینکه انجام دادم ولی براشون نفرستادم که زنگ نزنن ولی دوباره زنگ زدن و کفتن یه جلسه با منابع انسانی برم و رفتم. منابع انسانی تا ریزترین جزییات زندگیمو ازم میپرسید و برام خیلی آزاردهنده بود این قضیه. آخرش به نظر میومد قبول شدم و بهم گفت میدونی اینجا فضای مذهبی داره؟ گفتم میدونم ولی حدس میزنم خیلی شدید نباشه. که برام توضیح داد این طور نیست و ممکنه حتی برن دوباره دفتر مرکزی و خانما مجبور شن چادر سر کنن. بهم هم گفت که اگر بیای باید حجابت کامل تر از الان باشه و باید پیرسینگ ابروتو دربیاری. یکم باهاش درباره این بحث کردم که به نظرم حجاب تاثیری روی کارم نداره و نباید اینطور باشه. قرار شد یه روز فکر کنیم و فرداش تصمیم بگیریم. فرداش دوباره بهم زنگ زد و پرسید نظر نهاییت چیه که گفتم من نمیتونم تو این شرایط کار کنم و از این تصمیمم اصلا پشیمون نیستم.
ضمنا منابع انسانی گفت ما اینجا مزایای خوبی میدیم به بچه ها ولی رنج حقوقیمون به نسبت رقیبامون پایین تره.
اگه نمیتونید تو فضای مذهبی و خشک کار کنید نرید. اگه خانم هستید در نظر بگیرید که حجاب براشون مهمه و اگه به قول خودشون برن دفتر مرکزی حتی مجبورید حین کار هم چادر سر کنید و محیط تفکیک جنسیتی میشه. ولی مزایای شرکت عالیه.
ویژگیهایی که براشون مهم بود:
مذهبی باشید یا حداقل در شرکت اینطور وانمود کنید.
مهارتهایی که نیاز دارند
باهوش باشید و درباره رشته کامپیوتر اطلاعات خوبی داشته باشید.
حقوق پیشنهادی من: صحبت نشد
حقوق پیشنهادی آنها: صحبت نشد
پذیرفته شدم اما خودم رد کردم (کل فرآیند: دو هفته)